026 حسین کشی
نویسنده : مدیر سایت
دوشنبه 29 مرداد 1397
بازدید: 1430
زبان : فارسی
پانزده، شانزده ساله بودم که همراه پدرم به اداره ای مراجعه کردیم و کارمان افتاد به کارمندی که به هیچ صراطی مستقیم نبود. در کار مراجعان سنگ می انداخت و به ماده و تبصره ی قانونی استناد می کرد پدر از در نصیحت وارد شد و به او گفت: البته که باید به قانون پای بند باشیم و حتما ان را رعایت کنیم؛ اما به یاد داشته باش که ((قانون کور است)) و ((چشم بینای آن تویی))، پس سعی کن وقتی قرار است...