جدالِ امید
نویسنده : مدیر سایت    
یکشنبه 25 تیر 1402
    
بازدید: 368
    
زبان : فارسی
    

چندی است که نشست‌های آموزشی مختلفی دارم با نسل‌های X ، Y ، Z
گرچه موضوع همه جلسات ما داستان و داستان‌نویسی است اما هرگاه گفتگوی ما به سوی داستان سازمانی یا زندگی داستان‌مند می‌رود، ریسمان بحث گره می‌خورد و چالش آغاز می‌شود.
چیزی که من فهمیدم این است که آد‌م‌های قدیمی‌تر ناامیدتر هستند یا حداقل بیشتر به خودشان را به ناامیدی می‌زنند و دلشان میخواهد که به همه ثابت کنند که هیچ امیدی نیست و کار تمام است و این‌جا که من هستم نهایت جایی است که می‌شد و از این بیشتر امکان ندارد و دقیقا برعکسش نسل جدید امیدوارند و میخواهند ثابت کنند که آینده خیلی خوب و روشن است.
نسل y یعنی نسل بعد از ما و قبل از دهه هشتادی‌ها انتظار زیادتری از بیرون از خودشان و جامعه و دیگران دارند و همیشه متوقع هستند که کسی باید برایمان کاری بکند و برعکس دهه هشتادی‌ها فکر می‌کنند که کار کار خودشان است و باید تلاش کنند.
حالا من فکر می‌کنم که اشتباه استراتژیک سازمان‌ها و مراکز این است که اختیار آدم‌های امیدوارتر و پر انرژی‌تر را بدهیم به ادم‌های ناامید و غیر خلاق و مستبد!
حداقل من در کلاس‌هایم اختیار را می‌سپارم به همین دهه هشتادی‌های خلاق و پرانرژی و امیدوار و آن‌ها مرا بسیار بهتر و زودتر و شیک‌تر به مقصد و مقصودم می‌رسانند.

مهدی میرعظیمی
۲۴ تیرماه ۱۴۰۲
شیراز



  نظراتـــــ