بوی پاییز
نویسنده : مدیر سایت    
سه شنبه 28 آذر 1402
    
بازدید: 259
    
زبان : فارسی
    

خاطرات کجا ذخیره می‌شوند؟ روی هیپوکامپ یا نئوکورتکس؟ آیا آمیگدالا، پالیوم یا سیناپس‌ها هم با خاطرات در ارتباطند؟
بگذارید کتاب زیست شناسی دبیرستانم را ببندم و کتاب احساساتم را باز کنم. خاطرات من که روی بوها ذخیر شده‌اند. هر قدم که بر می‌دارم و با هر عطری که حس می‌کنم فیلم اچ‌دی خاطراتم روی پردۀ ذهنم به نمایش در می‌آید.
همین امروز صبح دوباره بیست و هفت فیلم با کیفیت را از خاطرات کودکیم دیدم، فقط با بوی نخستین روز مهر.
هیچ روزی به اندازه اول مهر شهریوری نیست!
انگار تمام عصارۀ شهریور را تزریق کرده‌اند در رگ‌های صبح اول مهر.
شعر زیر را چند سال پیش نوشتم که البته همان موقع هم اسمش را شعر نگذاشتم اما خودش خیلی اصرار دارد که شعر صدایش بزنیم.
هر خطش یک بو دارد، یک عطر، یک رایحه!
باید با حوصله بخوانی و بین هر دو خط یک نفس عمیق بکشی تا خدای ناکرده بوها با هم قاطی نشوند. نه این‌که بوها با هم کانفلیکت داشته باشند نه؛ اما شاید ذهنت قدرت پردازش این همه خاطرات را با هم نداشته باشد.
آرام و با حوصله و در تنهایی بخوان؛ اگر لذت بردی با دیگران هم قسمتش کن!

بوی پاییز

بوی مادربزرگ و عطر پدر،
بوی شهریوری‌ترین ایام،
بوی سنجاقکی که تازه نشست،
بوی آواز جیرجیرک پیر،
بوی آن مردهای نان‌آور،
بوی زن‌های قصۀ دیروز،
بوی آن بچه‌های شاد و زِبل،
بوی نوبَر انارِ مِیخوش و سرخ،
بوی بادی وزان ز دامن کوه،
بوی آب روان ز جانب باغ،
بوی سگ بوی قورباغه و سار،
بوی گنجشک‌های مست بر سر شاخ،
بوی فریاد باغبان عبوس،
بوی دزدیدۀ دو تا گردو،
بوی آن هندوانه‌ای که شکست،
بوی بی‌مزۀ گلابیِ کال،
بوی خرمالوی گَسِ کوچه،
بوی ازگیل باغ همسایه،
بوی فریاد ناظمِ خندان،
بوی مشق نخست در دفتر،
بوی خودکار بیک و آلمانی،
بوی دفترچه‌های شطرنجی،
بوی خط‌کش که می‌خورد بر پا،
بوی گوشی که پیچ‌خورده به‌دست،
بوی دنیا که نه! تو آخرتی!
بوی پاییز می‌دهی شیراز!
بوی شیراز می‌دهی ای یاس!

مهدی میرعظیمی
شیراز
یکم مهر ۱۴۰۲



  نظراتـــــ