040 سرمای صف

بازدید: 1814

صف نانوایی شلوغ بود و باد سردی می وزید. یکی دو نفر با شال جلوی دهانشان را پوشانده بودند. به همه سلام کردم اما هیچ کس جواب نداد. شاید اصلا نشنیدند! مرد حدود شصت ساله ای که با کت و شلوار قهوه ای آخر صف ایستاده بود با صدای خش دار و دوست داشتنی گفت.....



   نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.