071 بچه 45 ساله
شنبه 13 بهمن 1397
بازدید: 1731
«تعطیلات تابستون سال اول دبیرستان توی خونه با دوستهام بازی میکردیم. رفقایی که از دوران ابتدایی با هم همبازی بودیم. از صمیم قلب دوستشون داشتم. خیلی از اذیتهاشون رو نادیده میگرفتم. میدونستم برای ماندگار شدن دوستیهامون باید از خودگذشتگی کنم. اون روز گذشت. بچهها دیگه خونهی ما نیومدند و هیچوقت هم دیگه منرو به خونهی خودشون دعوت نکردند. سال بعد من به مدرسهی دیگهای رفتم و کمکم ارتباطمون قطع شد. یکی دو بار با دوچرخه رفتم سراغشون، اما هر بار بهونه آوردند. دلم شکسته بود. هرچی فکر میکردم که چرا باید از من دوری کنند، نمیفهمیدم. همیشه خودم رو سرزنش میکردم. گاهی رفتارهای اونها رو نقد میکردم. این ناراحتی و سردرگمی همیشه با من بود و من رو آزار میداد. ازدواج کردم و شدم پدر دو تا پسر. به بچههام یاد دادم که نباید با کسی صمیمی بشید. بهشون میگفتم که آدمها بیمعرفتند. داستان اون دوستهام رو براشون تعریف میکردم که عبرت بگیرند». ناصر ادامه داد: «تا اینکه دیروز یکی از اون رفقای قدیم رو توی خیابون دیدم. با اشتیاق اومد به طرفم. توی یه چشم بههمزدن همهی خاطرات این سی سال توی ذهنم مرور شد. بغض گلوم رو گرفت. نتونستم گِلِه نکنم. در جواب سلامش فقط گفتم: «بیمعرفت!».
لبخند روی لبش خشکید. گفتم: «بعد از سالها رفاقت چهطور دلتون اومد من رو ول کنید؟». گفت: «مردِگُنده! این حرفها مال بچهگیه! ما هم اون روز که پدرت اومد درِ خونهی تکتکمون و خواست که با تو ارتباط نداشته باشیم، ناراحت شدیم. میدونی چه کتکی از باباهامون خوردیم به جرم این که تو رو از درس خوندن انداختیم؟!» حرفش مثل پُتک خورد تو سرم. با ناباوری پرسیدم: «بابای من اومد درِ خونتون؟» شروع کرد به تعریف کردن. وقتی حرفهاش رو با خاطراتم کنار هم میگذاشتم به نظر درست میاومد. تغییر رفتار پدر و مادرم و ثبتنام من توی مدرسهی جدید. اصرار اونها برای فراموشی دوستهام. حالم خیلی گرفته شد. این کار پدرم برام غیرقابل باور بود. دوباره شدم همون بچهی پونزده ساله.
مستقیم رفتم خونهی بابام. نشستم روبهروی پیرمرد و سؤال کردم. پدرم اصلاً یادش نمیاومد. بالأخره گفت: «بابا جان؛ اینها که مهم نیست. ما در عالم دوستداشتن و نگرانی برای بچهمون یه کارهایی کردیم». ناراحت بودم. نمیدونستم چهطور باید برای پدرم توضیح بدم که این کار اونها چهقدر روی رفتار اجتماعی من و ارتباطم با مردم تأثیر گذاشته. چهقدر روی تربیت بچههام موثر بوده.
نویسنده: مهدی میرعظیمی
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.