030 حلال خدا
سه شنبه 30 مرداد 1397
بازدید: 1844
بچه که بودم گاهی میشنیدم که بزرگترها و به ویژه مادربزرگها میگفتند: «خدا کسی را که حلالش را حرام کند دوست ندارد». در عالَم کودکی از خود میپرسیدم که مگر میشود حلال خدا را حرام کرد؟ حالا فهمیدم که آری میشود.
من اگر فروشندهام و هنگام پس دادن بقیهی پول مشتری بی آنکه به او بگویم، به جای پولش دو تا شکلات صدتومانی توی کیسهاش میاندازم، حلال خدا را حرام کردهام. به دو دلیل! اول اینکه بدون رضایت او دارم کالایی را بهجای پول به او میدهم که شاید او نخواهد. دوم اینکه دارم کالایی را که مثلاً هفتاد تومان خریدهام در ازای صد تومان بدهی خودم به او میدهم. میشود دوبار حلال خدا را حرام کردن. من اگر پزشک هستم و هنگام نسخه نوشتن یکیدو قلم داروی غیر ضروری را نیز زیر نسخه مینویسم و فراموش میکنم که او باید از دهان زن و بچهاش بگیرد تا دارو را بخرد، حلال خدا را حرام کردهام. من اگر راننده تاکسی هستم یا راننده اتوبوس و بی احتیاطی میکنم حتی اگر فقط موجب ترس مسافرم بشوم، حلال خدا را حرام کردهام. وای که اگر اتوبوس را ببرم ته دره و تعدادی را بکشم!
من اگر مجری یا تهیهکنندهی برنامهی تلوزیونی هستم و وقت مردم را بیهوده تلف کنم، من اگر کارگر روزمزد هستم و کار را بیدلیل طولانی کنم، من اگر مکانیک هستم و قطعهی قابل تعمیر را تعویض کنم، من اگر بازرگان هستم و کالای بیکیفیت را آگاهانه وارد کشور کنم، من اگر کشاورز هستم و قرص و دارو بریزم توی آب کشاورزی تا هندوانه و خربزهام بزرگتر و قرمزتر شود، باز هم حلال خدا را حرام کردهام. گویا باید خیلی مواظب باشم. من حتی اگر مطلب بیهودهی را بنویسم یا منتشر کنم، خبری نادرست یا تصویری ناشایست را باز نشر دهم، اینگاه هم حلال خدا را مورد هجوم خود قرار دادهام. من اگر وقت حلالی را که خداوند به من اعطا کرده تلفکنم، من اگر یاد نگیرم، من اگر یاد ندهم، من اگر شاد نباشم، من اگر شادی نسازم. وای بر من اگر حلال خدا را حرام کنم.
نویسنده: مهدی میرعظیمی
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.