روایت خواهند کرد...
چهار شنبه 4 تیر 1404
بازدید: 1
روایت خواهند کرد...
روزی روزگاری،
در سرزمینی، جنگی درگرفت؛ جنگی توفنده، ناگهانی و مرگبار.
صدای انفجار و انفجارِ خبر و خبرِ بمباران و بمبارانِ رسانهها و رسانههای ناخوبگو و ناخوبگویانِ مکار و مکارانِ چربزبان و چربزبانانِ بدخواه و بدخواهانِ نادان و نادانانِ دوست و دوستانِ نابخرد، دست به دست هم دادند تا بند تسبیح ملت را بگسلانند،
و هر دانه را به گوشهای برانند،
تا گم شود اعتبار هزارانساله،
و نابود گردد درختِ ریشهدار ایران.
اما نشد!
مردم سنگ تمام گذاشتند!
ترسیدند، اما حرص نزدند؛
نگران شدند، اما نلرزیدند؛
توی صف جلو نزدند،
نان به اندازه خریدند،
برنج کمتر ستاندند،
شربت بیشکر و خوراک بینمک خوردند.
برای همسایه لقمه گرفتند،
و برای پرندگان دانه ریختند.
یکدیگر را
پاس داشتند.
غمِ یکدیگر را خوردند،
به وقت سکوت، سکوت کردند،
به وقت ایستادن، ایستادند،
و به گاه نشستن، نشستند.
مردم سنگ تمام گذاشتند!
تمام آزمونها را درست زدند؛
عمومی و تخصصی، شخصی و جمعی، اجتماعی و تاریخی!
نمرهشان:
بیستِ بیست،
صدِ صد،
هزارِ هزار!
دمِ مردم گرم،
نفسشان چاق،
جانشان سلامت!
چشم بد از آنها دور...
حالا ما ماندهایم
و بدهی بزرگی به این هموطنانِ
همخون،
همدل.
باید بنشینیم
و تا چند نسل،
قسطی بپردازیم...
دور از تو اندیشهی بدان،
پاینده مانی تو جاودان.
مهدی میرعظیمی
شیراز
۳ تیر ۴۰۴
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.