جلد دوم «کتاب یکصفحهای» اثر مهدی میرعظیمی، پیش از آغاز سال نوی میلادی ۲۰۲۶، به زبان قزاقی در کشور قزاقستان منتشر و روانه بازار نشر شد. این کتاب شامل ۵۰ داستان کوتاه جدید است که ترجمه آن را خانم گوهر عمرخانوا بر عهده داشته و از سوی انتشارات «اُتباسی» در قزاقستان به چاپ رسیده است.
پیش از این، در آستانه آغاز سال میلادی ۲۰۲۵، جلد نخست این مجموعه که آن نیز شامل ۵۰ داستان بود، در قزاقستان منتشر شد و با استقبال قابل توجه والدین، معلمان و دانشآموزان قزاقستانی مواجه شد؛ استقبالی که زمینهساز انتشار جلد دوم کتاب یک صفحهای شد.
همسویی با طرح ملی مطالعه در قزاقستان
این کتابها در قزاقستان پاسخی عملی به نیاز طرح «مطالعه هشتدقیقهای» در مدارس این کشور بودهاند. بر اساس این طرح، از دانشآموزان خواسته میشود در مدت زمان کوتاهی در مدرسه به مطالعه بپردازند و کتابهای یکصفحهای با داستانهای کوتاه خود، امکان خواندن دو تا سه داستان را در همین فرصت هشت دقیقهای فراهم میکنند.
در ادامه، متن کامل پیام مهدی میرعظیمی، نویسنده این مجموعه، به مناسبت انتشار جلد دوم کتاب در قزاقستان آورده شده است:
قزاقها خوشسلیقهاند؛
هنرمند و هنردوست.
اگر به اینها سختکوشی و خستگیناپذیری را اضافه کنید، میبینید چه معجون دلنشینی ساخته میشود.
هر سال نزدیک سال نو میلادی، دلم برای فرزندان قزاقستان تندتر میزند و کوچههای آلماتی در ذهنم بوی نسیم بهار شیراز میگیرد.
امسال هم پنجاه داستان از مجموعۀ «کتاب یک صفحهای» در قزاقستان منتشر شده
و در قالب یک بستۀ شیک و زیبا آماده ارائه است.
بغداد خدایار، مدیر انتشارات اُتباسی، میگفت:
«نمونۀ قزاقی کتاب یک صفحهای از نمونۀ ایرانی آن زیباتر است».
راست میگفت.
همین نگاه باعث شد ما هم امسال بستههای زیباتری برای نسخۀ ایرانی طراحی کنیم.
حالا انتشارات یک صفحهای و انتشارات اُتباسی
در یک رقابت دوستانۀ فرهنگیاند؛
رقابتی برای زیباتر روایتکردن.
برندۀ این رقابت، فرزندان ما هستند؛
دختران و پسرانمان در ایران و کودکان و نوجوانان عزیزمان در قزاقستان.
در مدارس قزاقستان طرحی اجرا شد به نام «مطالعۀ هشتدقیقهای».
استقبال عالی بود، اما یک سؤال مهم داشت:
کدام کتاب را میشود در هشت دقیقه خواند؟
سنجر کریمبای میگفت: پاسخ ساده بود:
«کتاب یک صفحهای»
حالا دانشآموزان در هشت دقیقه
دو یا سه داستان میخوانند
و با هم، قصه و پند و حکمت را تجربه میکنند.
داستانها برای ماندن ساخته نشدهاند؛
برای ماندگاری ساخته شدهاند.
حرکت میکنند، سفر میروند،
گاهی پنج هزار کیلومتر راه میپیمایند
تا به مخاطبِ خود برسند.
امروز با کتابهای یک صفحهایِ مهدی میرعظیمی که گوهر عمر خانوا ترجمه کرده است؛
نصیحت یک پیرمرد در صف نانوایی توی خیابانی در ایران
که سالها پیش به منِ کودک گفته شد،
بعد از چهل سال
به گوش و ذهن کودکی در قزاقستان میرسد
و چراغی در دلش روشن میکند.
و شاید روح آن پیرمرد،
که سالهاست از این دنیا رفته،
جایی در آسمان لبخند بزند.
اتفاقهای اطرافتان را دستکم نگیرید؛
داستانها را پیدا کنید و ثبت کنید.
شاید گوشی و چشمی قرار است صد سال دیگر متولد شود
و داستان شما را بخواند و بشنود.
شما جاودانه خواهید شد
اگر بتوانید خودتان را
لای سطرهای داستان جا بدهید.
مهدی میرعظیمی
۲۹ آذر ۱۴۰۴
20 دسامبر 2025